زيباترين نام جهان
سلام پسر نازدونه مامان
من اومدم...........هرچند دير و با تاخير...خاله ها سه شنبه رفتند* اما عمه جون هنوز پيشمونه
دوشنبه شب،شب ميلاد پيامبر اكرم(صلوات الله عليه و اله) و امام جعفر صادق (عليه السلام) بود آقاجون كه از سركار اومدند پرسيدم حال دارين يه كم بريم پياده روي گفتند:بـــــــــــــــله ....محمد حسام خواب بود و خاله جون گفت اگه بيدارش كنم بدخواب ميشه و نق ميزنه من ميمونم خونه!عمه جون هم گفت پس منم محمد باقر رو نگه ميدارم نميام ...نتيجه منكه دلم لك زده بود برا پياده روي و البته بيرون كار داشتم سريع اماده شدم و زديم بيرون
تو راه به اقاجون گفتم كه چون فردا همه جا تعطيله الان مزاحمت شدم كه بريم خريد و توضيح دادم كه چون هردو تا پسر پيشوند اسمشون محمده بريم براشون يه كادو بخريم و اقاجون استقبال كردند و وارد فروشگاه شديم
جالب اينكه به فكر افتاديم اول براي محمد مهدي پسر عمه محمدباقر كه سه ماهه به دنيا اومده و ما هنوز نديديمش چيزي بخريم تا هم اين محمدمون دستخالي نمونه هم عيدنوروز براش دست پري داشته باشيم و بالاتفاق تصميم گرفتيم براش كاميون بگيريم كه خيلي شيك و بزرگ بود و به شوخي به اقاجون ميگفتم حيف عمه جون اينجاست وگرنه با كاميون محمدباقر عوضش ميكردمولي واقعا شوخي كردم فكرهاي بد نكني ها
بعد اون هم برا شما و محمدحسام يه نوع بازي حلقوي خريديم كه كلي جفتتون ذوق كرده بودين و حسام از فرداش ميگفت مامان عيديم كو؟مامان عيديم رو برداشتي؟مامان عيديم رو جا نذاري و تو لغت نامه محمدحسام به اسم عيدي ثبت شد....
اما اتفاق خيلي خيلي جالب اينكه وقتي وارد خونه شديم و عيدي هاتون رو بهتون دادم توضيح دادم كه امشب عيده و چون اسمتون محمده اين عيدي ها مال شماست!حالا بگين ببينم اسمتون چيه؟محمد حسام سريع گفت :محمد حسام براش دست زديم و گفتيم افرين(البته قصدمون اين بود كه محمدباقر رو متوجه كنيم) بعد رو كردم به شما پرسيدم اسمت چيه؟خنديدي خودم بلافاصله جواب دادم محمد باقر .دوباره پرسيدم اسمت چيه؟واااااااي خداي من! در يه لحظه بلند گفتي مح...مد !اينقدر ذوق كرده بودم كه انگار دنيا رو بهم دادند و الان دو روزه كه تا ازت ميپرسيم اسمت چيه ميگي مح...مد ..فعلا اصراري نداريم كه اسمت رو كامل بگي چون به نظرم اسم سنگين و سختيه و همون پيشوند برات كفايت ميكنه تا زمانيكه انشاء الله كامل اداش كني(اينكه مينويسم مح...مد بخاطر اينه كه واقعا همينطوري ادا ميكني يعني به صورت دوبخشي)
*پي نوشت:
قرار بود ما هم چهارشنبه و پنجشنبه رو مرخصي بگيريم و بريم مشهد اما منصرف شديم و قرار شد انشاءالله هفته اينده بريم