دوباره خاله ميشوم
سلام
خواهر كوچيكه رو كه به ياد دارين(هموني كه عروسيش خرداد ماه تهران بود و من نرفتم) از ديروز رسما به عنوان مادر يك جنين يك ماهه داره كلي ذوق به زندگي اطرافيان هديه ميكنه
اما فقط من مي دونم و خواهر دوميه
ديروز پر رو - پر رو برگشته به من ميگه:اگه دختر باشه اسمش رو ميذارم مشكات
خنده عصبي من بيشتر جسورش كرد كه مصمم رو انتخابش بايسته همچين خواهر اسم ربايي دارم من
.
.
.ديگه واقعا جا داره به عنوان ريش سفيد خانواده كلي به خودم ببالم چون اگر خواهر جانمان رو انتخابش قاطعانه بايسته اين چهارمين فرزند در ميان خاندان ماست كه من براش اسم انتخاب ميكنم
عارفه دختر دايي بزرگه
-فائزه دختر دايي دوميه-
محمد حسام خواهرزاده بزرگم
و اين فينگلي يه ماهه
زن دايي كوچيكه هم پشت تلفن ميگه خيلي دلم ميخواست ازت مشورت ميگرفتم اما يهويي شناسنامه گرفتيم اما چون خيلي دوستت داشتم اسمش رو گذاشتم دلارام كه به اسمت نزديك باشه
الا اي حال همچنين هندونه هايي هم گاها بهمون هديه ميشه كه نمي دونيم كجا بذاريم خراب نشن