آقا محمدباقرآقا محمدباقر، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره
مهنا خانوممهنا خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره

طرِه ي مشك ساي تو(علامه كوچولو و خواهرش)

برداشت ازاد

1393/10/30 18:51
نویسنده : ارام
538 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

از سرویس پیاده میشویم. در حالیکه کلید را داخل قفل می چرخانم نگاهم به پسرک همسایه می افتد.در حالیکه در ان سوز سرما با لباس اندکی به سوپری سر کوچه فرستاده شده

به محمد باقر اشاره میکنم و با ذوق میگویم بدو این کوچولو رو ببین!!!(بعد دوسال دیدن یک کوچولو در همسایگیت ذوق ندارد؟؟؟)

تا به حال ندیدمش جثه اش به 3 ساله ها میخورد یعنی تقریبا همسن پسرک خودم!

با محمد باقر که روبرو میشود لبخند میزند و فورا بهم سلام میکنند

قفل در باز شده.به سردی هوا و لباسهای کم پسرک همسایه فکر میکنم.و ناگهان به بسته سیگار و شکلات دستانش

- برو خاله جون.هوا سرده 

همچنان ایستاده و نگاه میکند.دلم نمی اید یهویی تنها بگذارمش

-بدو برو حتما بابایی منتظر سیگاره

:سیگار برای بابام نیست که برای عزیز جونه

-(هزاران شکلک تعجب رو اینجا خود ببینید) خب برا هر کیه بدو برو سرما نخوری

وارد حیاطشان میشود و دوباره بر میگردد(در زمانی کمتر از ثانیه)

:خداحافظ خاله جون

-خداحافظ

محمدباقر:مامان اون پسره چی خریده بود؟

من:...............................................

 

 

پسندها (6)

نظرات (9)

الهه مامان سلما
1 بهمن 93 1:06
عزیزجون ادم دیگه ای گیر نیاورده بفرسته برای تفریحاتش خرید کنند!!!!
مامان محمدمهدی
1 بهمن 93 8:35
برداشت خودمو بگم: خوشحال شدم که واسه باباش نبوده و واسه عزیزش بوده
بانوی احساس
2 بهمن 93 15:24
شاید توی اون لحظه کلمه بهتر یه ذهنت نیومده میشد به اون کچولو بگی خونواده به چیزایی که خریدی نیاز دارن بعد هم که محمد باقر پرسید بگی از سوپر خرید کرده بود البته مسلما شما تجربه ات بیشتره
الهام مامان علیرضا
2 بهمن 93 17:26
ای وای من
مامان سوده
2 بهمن 93 19:45
مامان علی
3 بهمن 93 23:09
داریم به کجا میریم اینجور شتابان!
✍ مری
8 بهمن 93 12:12
سلام خب بنظر من آدم که نمیتونه بچه رو برا همیشه از دیدن این واقعیتای تلخ دور نگه داره بالاخره دیر یا زود محمدباقر میفهمه دیگه!!!!!! باید یه جوری آموزششون داد که بدونن چیه و سمتش نرن نه اینکه اصلااااااا نشناسنش
مامان زهرا
29 بهمن 93 21:42
مامان علی
30 بهمن 93 3:02
خوبید آرام جان؟ امیدوارم زندگی آرام وبروفق مراد باشد، من روزهای ناارامی دارم ولی برای کم شدن غم هراز گاهی وب میام ومیبینم چند وقته خیلی کم رنگ شده حضورتون! نکنه مامان سه قلوها خودتونی!!! الهی خوش باشید ومشغول زندگی التماس دعا علی محتاج دعای شما دوستان بزرگواره محمد باقر عزیز ومیبوسم