آقا محمدباقرآقا محمدباقر، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره
مهنا خانوممهنا خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

طرِه ي مشك ساي تو(علامه كوچولو و خواهرش)

لوزه سوم

1392/7/15 10:14
نویسنده : ارام
572 بازدید
اشتراک گذاری

اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم

سلام

مدتيه خواب شبت همراه با صدا و خرو پفه ...دقت كرده م روزها اينگونه نيست و فقط مختص شبهاست ...

تصميم گرفتم حتما پيش متخصص حلق و بيني ببرمت

از قضا شنبه وقت دندان پزشكي داشتم اولين بار بود كه مطبش مي رفتم با ورود به ساختمان مربوطه متوجه شدم كه مطب كناري مربوط به متخصص گوش و حلق و بيني است و اتفاقا مطبش شلوغ هم بود با آقاجون قرار گذاشتيم تا نوبت معاينه من برسد برايت نوبت بگيريم 

بعد ازينكه دكتر معاينه ت كرد برايت دستور راديولوژي نوشت ...از ساختمان كه خارج شديم ان طرف خيابان مطب متخصص راديولوژي بود

چند دقيقه اي بيشتر توو نوبت نبوديم اما دردسر مربوط به زماني بود كه بايد سرت رو در جايگاه خاصي ثابت نگه مي داشتي !ترس از فضا و دستگاههاي راديولوژي از يك طرف و اصرار ما بر اينكه به چو نحوي بايستي باعث شده بود كه به هيچ عنوان راضي به كوتاه اومدن نشي به هر طريقي بود عكس مربوطه گرفته شد

اما چند دقيقه بعد اعلام شد كه عكس قابل رويت نيست و بايد مجددا تكرار بشه!اما مگه گريه هات بهمون فرصت تصميم گيري مي داد؟آقاجون سريع رفت توو خيابون و با دو تا ماشين اسباب بازي برگشت به هواي اينكه اروم با مسئله كنار بيايي اما تا دوباره توو اتاق پا گذاشتي گريه هات شروع شد اين سري من بغلت كردم و اقاجون سرت رو ثابت نگه داشت و خوشبختانه موفق شديم

نتيجه رو سريعا پيش متخصص برديم اما همچنان كه منتظر نوبت بوديم پاكت راديولوژي رو باز كردم و خوندم نوشته بود:«طبق بررسيهاي انجام شده ........... ديده ميشود» يه ان بدنم يخ كرد نمي دونستم ترجمه ش و منظورش چيه ؟اما هرچي خيال منفي بود بهم هجوم اورد (فكر كنم اين اواخر با توجه به تعدد بيماريهاي اعضاي خانواده دچار افسردگي و ضعف اعتماد شده م) اقاجون دلداري مي داد و ميگفت معلوم نيست معنيش چيه؟براي چي خودتو اذيت ميكني؟

تا نوبتمون برسه بند دلم پاره شده بود با ذكر و صلوات وارد اتاق شدم دكتر يه نگاهي بهت انداخت و پرسيد چند سالشه گفتيم دو سال

گفت يكسالي رو دارو مصرف كنه بعد تصميم ميگيريم!قلبم كنده شد پرسيدم مشكلش چيه؟

گفت :لوزه سوم

گفتم:يعني چي؟

گفت:لوزه سومش بزرگ شده فعلا نه از نظر سني شرايط عمل رو داره و نه لوزه ش در حد عمله،تايكسال داروهاشو مرتب بدين انشاءالله به مرحله عمل نميرسه اما اگر هم رسيد عمل آسونيه و اصلا نگران نباشين

تا برسم خونه ذهنم كاملا مشغول بود و درگير افكار گوناگون.تا اينكه نشستم پاي نت و هرچي مطلب در مورد لوزه سوم بود رو مطالعه كردم هرچند مادر بايك عطسه بچه ش هم به هم ميريزه اما مطالب عنوان شده اميدوار كننده بود و اميدوارم توو اين يكسال بهبودي لازم حاصل بشه و پسركم پاش به اتاق عمل باز نشه

***اما داروها:كلا يه شربت و يه اسپري بود ولي غير باورانه 6 تا داروخانه رفتيم  يا اسپري رو نداشتند(خارجيش بود اما دكتر گفته بود براي اين سن خارجيش خوب نيست) يا شربت!اخر الامر توو داروخونه اخري گفتند شربت داريم اما از يك شركت ديگه نه اونيكه دكتر نوشته مجبور شديم بگيريم اخه معلوم نيست كي بتونيم مشهد بريم اما اگه عمري باشه براي ويزيت بعدي حتما مشهد ميريم انشاءالله

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)