زاد روزت مبارک
شب ميلاد تو اي باور محبوب دلم
آمدم با سبدي از گل پر عطر اميد
و به تاوان تمام لحظات بي رنگ
همه الوان جهان هديه به نامت كردم
آمدم با همه سادگي و شوكت دل
تا بگويم به تو : اي خورشيدم
چه زمستان و تموز
و چه پاييز و بهار
بر دلم فرقي نيست
شب ميلاد تو هر لحظه كه باشد زيباست
سلام زيباترين قصيده ديوان زندگي
توسن عمر شتابان در حركت است و اين راكب چموش با نخوتي غريب وار به پيش مي تازد.تا چشم بر هم زني ميرسد روزگاري كه چون من در حسرت يه نگاه لطيف خواهي ماند.در حسرت يك لبخند !
و حتي اگر خوابهايت پر از عطر وجودش باشد باز هم تسكين نخواهد داد دل طوفاني و بيقرارت را...
مينويسم تا بداني كه ميدانم روزي تو هم به اين روزگار خواهي رسيد.
سه از سي است كه قرار از من ربوده اي و عشق را تسليم عقل بي مقدارم كرده اي.
عزيز مادر!
من امروز وامدار وجود كوچك اما پر محبتي هستم كه به يقين اسماني رو در معصوميت ستودني خود جاي داده است!
كوچك اسماني ام !چشمانت زلال ايينه هاست و لبخندت شميم خوش نرگسي هاي اين دل است
ابستن قرار من در بيقراري هايت ميشكند.
مژگان سياهت خدا نكند همبستر باران ديدگانت شود.كه اگر شد يونس اين كشتي طوفان زده كسي جز اين دل ارام نخواهد بود.
ارامش اسوده قلبم!يوسف مه جبينم!
سرايش بي قافيه اما موزون من حاصل تعمق نگاه تو بر اين قلب زنگار گرفته است.
پاس ميدارم ترنم بودنت را .
دوست دارم نگاهت را.
و می پرستم لحظه های ناب مادر گفتنت را
عزیزک سه ساله ام تولدت مبارک
93/6/17 ساعت 23:12