فاطمه شناسي(1)
امام علی (عليه السلام) میفرماید : وقتی بخانه میآمدم
و به چهره زهرا نگاه میکردم تمام غم و اندوهم بر طرف میشد.
(شمه ای ازفضایل زهرا- محلاتی- صفحه ۳۵)
علامه مجلسى مىگوید: حسن و حسین(علیهماالسلام)
در كودكى خط مىنگاشتند.
امام حسن به امام حسین(علیهماالسلام) رو كرد و گفت: خط من از خط تو بهتر است. و امام حسین(علیهالسلام) گفت: نه خط من از خط تو نیكوتر است.
پس هر دو نزد مادرشان رفتند و گفتند: مادر، بین ما داورى كن. فاطمه(علیهاالسلام) نخواست یكى را بر دیگرى برترى داده و یكى را برنجاند از این روى گفت: از پدرتان سؤال كنید. آنان نزد پدر آمدند اما امیرالمؤمنین(علیهالسلام) نیز نخواست یكى را برترى دهد و دیگرى را آزردهخاطر نماید فرمود: از جدتان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بپرسید. و چون آن دو نزد پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) آمدند. او فرمود: من داورى نمىكنم ...
تا این كه بالاخره بنا شد حضرت فاطمه(علیهاالسلام) مجددا بین آنها داورى كند در اینجا حضرت شیوه بسیار زیبا و هنرمندانهاى را انتخاب كرد، تا ضمن پایان گرفتن ماجرا هیچكدام ناراحت نشده و ضربه عاطفى نبینند. ایشان فرمود: من گردنبندى دارم كه داراى چند گوهر است. اكنون بند آن را مىگشایم و آن گوهرها بر زمین مىریزد شما گوهرها را از زمین برگیرید، هر كس تعداد بیشترى گوهر بدست آورده باشد خط او نیكوتر است...