آقا محمدباقرآقا محمدباقر، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره
مهنا خانوممهنا خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره

طرِه ي مشك ساي تو(علامه كوچولو و خواهرش)

بدون عنوان

1392/11/13 13:16
نویسنده : ارام
642 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه 92/11/11 ساعت 20:50 

 

پدر و پسر مشغول بازيند كه ناگهان بحثشان ميشود و پسرك با حالت قهر صحنه را ترك ميكند و به سمت اتاقش ميرود و در حين رفتن به اتاق :من الان ميرم عصباني ميشم

من و اقاجون:خنده

آقاجون:خب چه شكلي عصباني ميشي؟

پسرك چهره قهر الودي به خودش ميگيره و با بغض ساختگي:زنگ ميزنم پليس

اقاجون: زنگ ميزني كه چي بشه

پسرك:دوتا پليس بيان دستگيرت كنند

من و اقاجون:خنده(هرچند دلمون براش ضعف ميره اما بازي رو به هم نميزنيم و عمدا به حرف ميكشيمش)

:خب زنگ بزن ببينيم تقصير كي بوده!!

پسرك ماشين كوچيكي رو كه دم دستشه بر ميداره و به حالت گوشي دستش ميگيره و شروع ميكنه شماره گرفتن: 2-4-5-6 الو پليس زود بيايين اقاجونو دستگير كنيننیشخند

بعد رو ميكنه به اقاجون :هوم زنگ زدم الان پليس مياداز خود راضی

اقاجون كه ديگه نميتونه صبر كنه به سمتش حمله ور ميشه و شروع ميكنند كشتي گرفتن

----------------------------------------

در حين مكالمات هر روزشون با اقاجون امروز بين صحبتها رو به اقاجون: اصدن غلط كردم!!!!

آقاحون رو به من:خانووم اينو از كي ياد گرفته؟

من:تعجبخجالت به جان خودم بي تقصيرم(البته ثانيه هايي بعد اقاجون خودش كشف كرد از يه كليپ !!!)

---------------------------

امروز كشف شد كه پسرك لولوخرخره رو از يكي از كتاب داستانهاش به اسم«ديو ديگ به سر» ياد گرفته...عمه جون داستان رو براش خونده و پسرك فقط همين يك كلمه يادش مونده(حتي عمه جون هم داستان  و علت يادگيري پسرك يادش نبوده ...وقتي داشتم داستان رو براش ميخوندم به كلمه لولوخرخره كه رسيدم تازه دوزاريم جا افتاد )

---------------------------------

خاله جون به ژيله تن محمد باقر اشاره ميكنه و ميگه اينو كي برات بافته

پسرك كه چند روزي بود شاهد تلاش مامانش بود:مامانم دوخته

 

13913270328.jpg (400×300)

 

از رو اين عكس بافتمابرو يه خرده شبيه شده مگه نه؟نیشخند البته وقت نكردم براش دكمه بخرمو بدوزم(ممنونم از همه دوستان مخصوصا مامان پريسا خانوم كه كلي راهنمايي كردنماچ)

DSC01836

 

--------------------------------

امروز اولين برف زمستاني باريد......

 

يكشنبه 92/11/13

امروز به معناي واقعي اشك ريختم...بعضي از مردممون اعم از خودمون...فاميل...همسايه ...دوستان و...واقعا مظلومند

چقدر جزئيات ارائه سبد كالا رو شنيدين و خوندين(اصلا هدفم بررسي فاز سياسي نيست!! پس سياسيش نكنيد)

گروههاي دريافت كننده و مشمول طرح رو ديدين؟اغلب كسانين ان كه به قول معروف اخر ماه يه اميدي و يه اب باريكه حقوقي دارن و برخي هم كه وضعشون توپتر از توپ!!!پس بقيه چي؟

كارگرهاي ساختماني!كشاورزها !بي سرپرستها!بيكارها!!!كساني كه اغلب شش ماهه دوم سال كار متمركزي ندارند و......تكليف اونا چي ميشه؟؟؟؟؟

شايد براي خيليها اين سبد ارزش مادي چنداني نداره اما خيلي ترهايي هم هستند كه واقعا با همين يه سبد ناچيز ميشه برق شعف رو توو چشمان بچه هاشون ديد....

اين امار از كجا اومده؟كي همچين تصميمي گرفته؟چطوري راضي شدند همين يه ذره ناچيز رو هم با تبعيض تمام بدهند به گروهي كه به نوعي وصل به نهادهاي خودشونند!!پس بقيه چي؟

اگه قرار به تبعيض بود بهتر نبود به ارگانها ميسپردند تا هر ارگاني نيروي خودش رو تامين كنه و پوشش بده و باقي مردم مطلع نشن و حسرتش به دل يه عده نيازمند واقعي نمونه؟!!!!!!!!!!!!!!!

دلم پره!ازينكه ميبينم و نميتونم كاري بكنم حالم از خودم به هم ميخوره

----------------------------------------

ازينكه به ما تعلق گرفته حتي درصد ناچيزي هم خوشحال نيستم چون به عينه ديدم اونايي رو كه اين سبد خيلي بيشتر خوشحالشون ميكرد اما با بي عدالتي محض محروم شدن...

كاش داراها به رسم احترام هم كه شده از دريافتش خودداري ميكردند تا مسئولين ياد بگيرند با ابروي مردم اين طور بازي نكنند 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (67)

مرضيه(مامان محمد مهدي)
13 بهمن 92 13:13
اين آقاي خوشتيپ محمد باقر خودمونه اگر بله پس چرا يهو اينقدر قيافش تغيير كرده پليور خوشگلي بافتي مامان هنرمند آقا سبد كالا به ما كه تعلق نگرفته؛ به پدر و برادر و ... هم تعلق نگرفته اصلا تو همكارامون هم فقط دو سه نفر را شنيديم كه بهشون تعلق گرفته
ارام
پاسخ
کدوم عکس؟!! بچه تازه از خواب بیدار شده بود خیلی گیج و بداخلاق بود
مامانِ عسل
13 بهمن 92 13:31
داشتم ذوق می کردم از شیرین زبونی علامه و بافت خوشگل ژیله و لولو خرخره که ما هم داستانی باهاش داریم.... اما آخر پستت خیلی تلخ بود و ذوقم را کور کرد... به حقانیت خدا منم وقتی فهمیدم شامل طرح هستیم بغض کردم و خوشحال نشدم.... نه اینکه وضع مالی خوبی داشته باشیم اما ما همون آب باریکه را داریم که این برامون بی ارزش باشه ولی خیییییییییلی ها را دیدم که چشم امید داشتن به این سبد .... خیلی حالم را گرفت
مهتاب
13 بهمن 92 13:50
واقعا همینطوره که میگی اینه دولت تدبیر و امیدشون دیگه براشون متاسفم چه جوری اون دنیا میخوان جواب بدن اقا جونم کی میای ؟
زهرا مامان ارتا
13 بهمن 92 18:48
__________________-------- _________________.-'.....&.....'-. ________________\.................../ _______________:.....o.....o........; ______________(.........(_............) _______________:.....................: ________________/......__........\ _________________`-._____.-'شاد باشي مهربون ___________________\`"""`'/ __________________\......,...../ _________________\_|\/\/\/..__/ ________________(___|\/\/\//.___) __________________|_______|آرزومند آرزوهــــاي قشنگت ___________________)_ |_ (__ ________________(_____|_____) ............ *•~-.¸,.-~* *•~-.¸,.-~*...........
گلاب(مامان حسنا سادات)
13 بهمن 92 22:57
چه جالب اتفاقا سر شام امشب هم همسرم همین موضوع رو مطرح کردن! واقعا راست گفتین، خدا کمک کنه انشالله به همه...
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰..
14 بهمن 92 0:08
تسنيم هم تا يه چيزى ميشه پاى آقاى پُليزززززز رو وسط ميكشه !!!!! اوووووو ...... اين كه از خودشم قشنگتره خيلى نازه . دستت درد نگيره الهى
سمیرا
14 بهمن 92 0:25
بالاخره پلیس اومد خیلی خوشگل شده وشبیه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آرام جون منم خیلی مخالفم با این سبد کالا... تواقوام ماهستن که این سبد شامل حالشون نمیشه ولی چون مخارجشون خیلی زیاده واقعا این براشون خیلیه... خواهر منم خیلی دلم پره,باوجود اینکه شامل ماهم شده ولی اصلا راضی به استفادش نیستم... إن شاءالله بزودی امام زمان ظهور کنه و عدالت رو برقرار کنه... آجی خیلی دعام کن...
امیر مهدی و عمی
14 بهمن 92 1:21
سلام سلام خوبید؟ دست گلتون درد نکنه خیلی ژیله گل پسری زیبا شده مبارکش باشه. قربون این پسرهای نازنین برم که انقدر تو فکر پلیس بازی هستند من هم با مطلب پایینتون کاملا موافقم واقعا حرف دل منو زدید حیف ....
مامان محمدمهدی
14 بهمن 92 8:07
کلی سر صبحی با کارای محمدباقرجان سر شوق اومدم.ممنون حالا شما بحث تبعیضو میگید من میگم چطور تو این سرما صف های طولانی درست کردن و چقدر حقیرانه.یعنی شأن مردم عزیز مارو تا چه حد میدونن؟!! بافتنی هم بسیار بسیار خوشگل بود مادر هنرمند
مامان امیرمحمد
14 بهمن 92 8:24
زنگ بزنم به پلیس،پس مامانی مواظب خودت باشچه شیرین زبونه محمدباقرجان بانو ماشاا... هنرمندی قشنگ شده
خواهر فرناز
14 بهمن 92 10:19
سلام خوب بچه میخواد زنگ بزنه پلیس بیاد باباشو ببره چیه مگه دنیای امروزه است دیگه قدیما زنگ میزدند میگفتند بچه ازاری کرده کتکش زده و. .. ولی امروزه زنگ میزنند میگند گوش به حرفمون نداده بیاین ببرینش خیلی خوشگل بافتی واقعا مثل همون میمونه عزیزم تو اداره ها به بعضیا تعلق گرفته به بعضیا نه همه همیشه سعی خودشونا میکنند کار به نحو احسنت اننجام بشه اما هیچ وقت به اهداف نمیرسند نباید خرده بگیریم براشون باید دعا کنیم که واقعا به هدف واقعی کمک به مردم برسن عمل کنند من که همیشه دعا میکنند بتوانند به جامعه خدمت کنند
سمیرا
14 بهمن 92 16:49
خصوصی گلم
ارام
پاسخ
سمیرا
14 بهمن 92 21:59
آرام جون نظر رو خصوصی نکردم,بیزحمت تاییدش نکن
ارام
پاسخ
مامان سهند و سپهر
15 بهمن 92 11:49
به به خانم هنرمند خوش بحال محمد باقر خیلی خوشگل شده ژیله. دستت درد نکنه بسلامتی بپوشه ایشالا. شیرین زبونی هاش هم که حرف نداره . عزیزممممممم ببوسش. در مورد سبد کالا ترجیح میدم هیچی نگم..
ارام
پاسخ
فاطمه (مامان محمدسجاد)
15 بهمن 92 12:49
خیلی خوب بافتید. آفففرین مامان هنرمند. من هم همیشه از این تبعیض در عجبم. قبل از ازدواج ما هم به دولت وصل نبودیم و هیچ وقت از این امتیازها بهره نمی بریدیم، به خاطر مین خوب درک کردم این وضعیت رو. چه قدر دایره دید مسولین بعضی وقت ها تنگ میشه.
ارام
پاسخ
ممنونم از قوت قلبی که میدین
mahtab
15 بهمن 92 13:19
سلام ماشا الله به این پسر بامزه چقدر کارهای بچه ها بانمکه، ادم میخواد بخورشون چقدر شما هنرمندیا! من که اصلا از این هنرها ندارم مبارکش باشه خیلی قشنگ شده راستی با ما قهرین اینقدر کم پیدایین؟
ارام
پاسخ
سلام قهر؟؟!!!نفرمایین بانو!کی جرات جسارت داره؟
مامان خانمی
15 بهمن 92 23:05
سلام ایشالله محمدباقر شیرین زبونتون همیشه در پناه آقا امام زمان باشه. اگه براتون زحمتی نیست به وبلاگ محمدسجاد من هم سربزنید ممنون
ارام
پاسخ
سلام حتما
مامان پارساجونی
15 بهمن 92 23:15
آفرین بر بانوی هنرمند خیلی خوشگل شده پلیور محمد باقرجون خداقوت دستت درد نکنه مامانیعجب این علامه کوچولومون شیرین زبونی میکنه ه ه ه فسقلی من از طرفه من بماچش عزیزم
ارام
پاسخ
قربون محبتت عزیز دلم!حالت خوبه؟
مامان امیررضا
15 بهمن 92 23:25
سلام......کشته این آقا محمدباقر با ااین حرف زدناش......یعنی اگه دم دستم بود میخوردمش.....
ارام
پاسخ
سلااااااااااام ممنونم خانوم معلم عزیز
مامان سهند و سپهر
16 بهمن 92 11:54
کجایی آرام جون. نیستی؟
ارام
پاسخ
هستمااااا اما کلی مشغولم
mahtab
16 بهمن 92 13:40
سلام آرام جان میشه بگی شما برای اپلود کردن فایل صوتی برای وبلاگت (یک بار صدای پسرتو گذاشته بودی...) از چه سایتی استفاده مکینین؟ ممنونم
ارام
پاسخ
سلام عزیزم...چشم بانو حتما
عقیق
17 بهمن 92 12:14
پس شما کم پیدا بودین،مشغول بافتنی بودین اتفاقا به نظر من بافتنی شما از عکسی که گذاشتی قشنگتر شدهولی خدایی فکر میکردم هنر شما فقط تو وادی شعر و ادبیاته،اگه بازم هست رو کن لذت ببریم. ای بابا،این موضوع سبد کالا رو که نوشتی ها،داغ دلم تازه شد،هی نوشتم،هی پاک کردم،هی نوشتم،هی پاک کردم... بی خیال اگه بخوایم حرف بزنیم بد جور سیاسی میشه که واقعا اینجا جاش نیست. ولی واقعا ایکاش همیشه حق به حقدار برسه و کارا فقط برای خدا باشه...
ارام
پاسخ
اووووووووووووه بافتنی چه جورم!!مخصوصا اگه همسرت بعد پایان کار حس حسادتش گل کنه و اونم یه ژیله سفارشی سفارش بدهالان هم ناجور مشغولم
ایدا
17 بهمن 92 12:49
ععععزززززززییییییزممممم!! وای که چقدر خندیدم از دست این شیرین زبون خوردنی!!!ماشاالله خدا حفظش کنه براتون!! حسابی باهوشه آقا محمد باقرمون میخواد بره عصبانی بششهههه!! انصافا از بچه درس زندگی باید بگیریماینا مال محمد باقره اینا هم مال مامان هنرمندشش که من شخصا شاهد تلاشهای با پشتکارش تو پرسش و پاسخ ها بودم ولی هیچ استعدادی برای کمک رسانی نداشتم اینا مال شما مامان هنرمند اون سبد رو هم اصلا رها کن خانمی!! به کسایی که باید نمیرسه واقعا!! من و همسرم هم مشمول بودیم!!! من که اصلا حتی چک هم نکرده بوم. همسرم کد ملی هامون رو چک کرده بود و بهم گفت !!! بقول شما اون کشاورز ها و نیازمند هایی که باید براشون باشه این سبد وقتی براشون نیست گرفتنش برای من و امثال من حرامه!!
ارام
پاسخ
ایشاءالله به زودی شاهد خنده های واقعی و از ته دلت باشیم خانووم!ایشاءالله شیرین زبونیهای نازدونه هات رو به زودی زود بنویسی
مهتاب
18 بهمن 92 0:31
عکسای خوشگلو ناز از پسمل نازمون موخاااااااااااام خوااااااااااااااااااااهشششششششششششششششش میشششششششششه
ارام
پاسخ
همون گوشی قراضه هم خراب شده خیلی وقته ازش عکس ندارم
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰..
18 بهمن 92 8:47
الان شما كجا بيدى ....؟؟؟؟؟؟ بعد از يك هفته هنوز تائيد نكردى نظرات رو نكنه .......... گرفتى و مشغول ........ شدى ؟؟؟؟؟ به مديريت محترم اطلاع ميدماااااااااا ....... يك ساعت مهلت دارى ....
ارام
پاسخ
الان توو خونه پای لب تاب نه بابا اقایون تا بخوان یه کاری کنند همین دو لاخه مویی که داریم هم سفید میشه مدیریت!؟؟نه!!الان میام
مامان بردیا شیطون
18 بهمن 92 11:05
ای جانم خدا حفظش کنه اره واقعا...مردم اینقدر توی بدبختی و نداری هستن که ادم نمیدونه چی بگه... بافتش خیلی قشنگه......حرف نداره
ارام
پاسخ
قربون محبتت عزیزم
مامانِ عسل
19 بهمن 92 12:15
سلام کم پیدا شدین؟؟؟؟ دلمون براتون تنگ شده
ارام
پاسخ
سلام هستیم منتها نامحسوسبه زودی خدمت میرسم
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
19 بهمن 92 14:25
به! خانوم هنرمند.خوشگل شده. که زنگ زد پلیس بیاد دستگیر کنه بابایی رو؟ ای امان از دست این وروجکا. خدا حفظش کنه. تکمله: من اینقدر مشکل دارم با این وبلاگایی که توی غیر از بلاگفا هستن نه میتونم توی به روز شده های بلاگفا ، ادشون کنم.ونه چند وقته دست به لینکها زدم که به روزشون کنم! چه خاکی به سر ریخته شود حالا؟!
ارام
پاسخ
تتمه! ماهم اینقدر مشکل داریم با این وبلاگهای غیر نی نی وبلاگ!! به نظرت گل رس خوبه؟!!البته به سر خودم هااا
مامان سهند و سپهر
20 بهمن 92 8:27
به به سلام چه عجب آرام خانوم خوش اومدین صفا آوردین داشتیم نگرانتون میشدیم هاااا محمدباقر گل چطوره ؟ شیرین زبونیهاشو عشق است
ارام
پاسخ
سلااااااااام خانووم ممنونم خانومی و شرمنده بابت نگرانیتون...خدمت میرسم
مامانِ عسل
20 بهمن 92 10:41
دقیقاً عسل منم با خالش همین گفتگو را داره اونم در حین روبان دوزی ... اما کله پاچه دیگه در انحصار علامه کوچولو مونده.... ***************** فکر کن من توی پنجاه سالگی بچه ششمم به دنیا بیاد
ارام
پاسخ
عجب پس گل دختر شما هم! هنوز من نتونستم این معما رو حل کنم که از کجا این تیکه ها رو میاره توو ذهنش حک میکنه چرا 50 سالگی؟؟کافیه همت کنین 5 سال اینده ششمیش هم بغلتونه
مری
20 بهمن 92 15:40
برا پست بالا
ارام
پاسخ
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰..
20 بهمن 92 17:22
سلام پروژه به كجا رسيد ؟ بافت كردنات تموم شد ؟؟ اين بسته سبد كالا هم يك جُكى شده براى خودش يكى بهمون گفت به رئيس شركتشون با دو تا خونه توى تهران و دو تا ماشين تويوتا كمرى سبد كالا رسيده اونوقت به كارمنداش نرسيده ....!!!!!!!!!!!!!! واقعا مسخره بازيه .....
ارام
پاسخ
سلام دیروز (دوشنبه)جلوش رو تموم کردم الان مشغول بافت پشتم واقعا
مرضيه (مامان محمدمهدي)
21 بهمن 92 9:13
خانم ما كه نگفتيم عكس پسري رو حذف كن گفتيم ماشاالله چقدر خوشتيپه بذارش، حيفه به جون خودم راستي غيبتتون طولانه شده هااااااااااااااااااااا
ارام
پاسخ
سلام خودم مردد بودم بذارم یا نه بعد ازینکه تصمیم گرفتم برش دارم نظر شما رو دیدم اصلا حال وبگردی ندارم نمیدونم چرا؟؟
مامان پريسا خانوم
21 بهمن 92 17:00
وايييييييييييييييييييييييي بافتينش خيلي خوشگل شده بهم گفته بودي ولي مسافرت رفتم نبودم بيام ببينم ايشالا شاهد بافتهاي بيشتر باشيم مطمئنم ديگه از اين به بعد چيزاي بيشتري مي بافي
ارام
پاسخ
مچکرم هنوز انگشتام خستگیشونو نگرفته بودن سفارش دیگه ای گرفتم
مامان نرگس
21 بهمن 92 23:05
عزیزم چه لباس خوشکلی مبارکت باشه ایشالا به سلامتی بپوشی سبد کالا به ما که ندادن
ارام
پاسخ
قربانت
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰..
22 بهمن 92 16:43
حالا چرا نظرات رو ميبندى آخه....؟؟؟؟؟ سلام چطورى ؟ خوبى ؟ سلامتى ؟ خوش گذشت پس ..... خدا رو شكر
ارام
پاسخ
سلااااااااااام اره خداروشکر...جاتون خالی خیلی خوب بود
امیر مهدی و عمی
23 بهمن 92 1:15
سلام عزیزم خوب هستید ماشاله به این فرشته نازنین خدا حفظش کنه انشاله همیشه در کنار شما بهترین لحظات رو داشته باشه . قربون اون خستگیت برم من که دیگه حس نداشته اسم قشنگشو بگه راستی جای نظر گذاشتن نداشت اینجا گذاشتم مدیریت محترم
ارام
پاسخ
سلام عمه هاي نازنين.... اخرشم نفهميدم كدوتون كدوم كامنت رو ميذارين!!!!!!!!!!! خدا نكنه عزيزم.....
مهتاب
23 بهمن 92 8:42
4 نفری رفتید راهپیماییبه به بسلامتی ارام جونم کلک خبراییه؟
ارام
پاسخ
عمه جون يادت رفته هاااااااااااااا
مامانِ عسل
23 بهمن 92 9:56
این نظرات را می بندین خو ما چه جوری احساسمون را نسبت به حرکات و حرفهای شیرینش بیان کنیم قربون کوچولوی خسته رهرو راه امامون برم من چقدر دیدن این صحنه ها لذت بخشه
ارام
پاسخ
خدا حفظتون كنه
مامان سهند و سپهر
23 بهمن 92 14:03
ایشالا امتحانت رو خوب بدی آرام جون
ارام
پاسخ
ممنوووووووووونم
مامان امیرمحمد
23 بهمن 92 14:26
من هم خیلی خوشحالم که امسال هم مثل سالهای قبل مردم تو راهپیمایی شرکت کردن ماشاا... محمدباقرجان خیلی شیرینه،واقعا عالیه که خوب حرف می زنه و کلمات رو خوب ادا می کنه،قدر این لحظات با هم بودن رو بدونید،من هنوز درحسرت درست حرف زدن امیرمحمد هستم،برای همین تصمیم گرفتم ببرمش مهدکودک،حالا نمی دونم کار درستی می کنم یا نه
ارام
پاسخ
اره خداروشکر امسال هم خیلی خوب برگزار شد.. چرا عجله میکنی خانوم؟؟بسپار به زمان خودش به وقتش همچی چلچلی کنه که گاهی مثل ما مجبور شی بهش تذکر بدی چند دقیقه هم ساکت باشه اگه معذوریتی نداری به نظرم فعلا مهد نذار توو این سن بیشتر نتیجه عکس داره
نفس
23 بهمن 92 15:13
چرا کامنتدونیا رو بستی؟ الهی... چه شیرین زبونه این پسر... کاش ازش عکس میذاشتی با پرچم... کی پسر منم بزرگ شه شیرین زبونی کنه ما رو به پلیس تحویل بده
ارام
پاسخ
خیلی وقته ازش عکس ندارم و دیروز (5شنبه 24 بهمن مجبور شدم ببرمش عکاسی ازش عکس بگیرن) هر وقت آماده شد میذارم انشاءالله به زودی زود...فقط دعا کن حکم به حبستون نده
امیرعلی
23 بهمن 92 15:13
لَلام آله بدو برو وبم کارتت رو بگیر
ارام
پاسخ
سلام عزیزم چشم حتما
امیر مهدی و عمی
23 بهمن 92 15:17
سلام به قول امیر مهدی عمیاولی کامنت قبلی رو من بودم (ملم) راستی از نظرات متوجه شدم که دوباره دست به میل شدید خسته نباشی بانو
ارام
پاسخ
سلام ملم جوناسم اون یکی عمی چیه؟ اووووووووووف نگو که در بد مخمصه ای دچار شدم هنرمند بودن هم دردسر داره هاااااااااا قربونت برم
زهرا (✿◠‿◠)
24 بهمن 92 1:30
سلام آرام جون... خوبی عزیزم؟ دلم واسه خودت و وبلاگت تنگ شده بود! من عکسی از محمد باقر ندیدم!!!
ارام
پاسخ
سلام خانومی شما چطوری؟مشهد خوش میگذره؟ بابا گفتم کلی با امام رضا رفیق شدی و دیگه مارو تحویل نمیگیری! جای قبلی ما رو هم توو مشهد خالی کن و حالشو ببر...خوش به سعادتت
فهیمه
26 بهمن 92 9:35
سلامممم اول واستا بگم واسه چی میخندم واسه اون کله پاچه پست بالایی که نظرخواهیش غیر فعاله
ارام
پاسخ
سلاااااااااااام
فهیمه
26 بهمن 92 9:36
خیلی دلتنگتون بودم ...با گوشیم ولی میومدم وبلاگ محمد باقر آرام شمارتو اگه زحمتی نیست دوباره واسم بفرست ..
ارام
پاسخ
قربونت برم...برات پيامك كردم
فهیمه
26 بهمن 92 9:40
از دست محمد باقر سینا هم تازگیا میگه زنگ میزنم کانون حمایت از کودکان ها...از مهدش یاد گرفته هنرمندی و ما نمیدونستیم خوکشل شده
ارام
پاسخ
خب چرا اذيتش ميكنين؟ بابا تازه كارم هنر كجا بود؟براي خواهر زادم قبلا همينطور بدون الگو واندازه بافتم خوب شده بود ولي بعضي جاهاش مشكل نداشت اينو سعي كردم مثلا طبق دستور بافت پيش برم و گرنه من اصلا ازين هنرها ندارم هرچند خيلي دوست دارم
مامان سهند و سپهر
26 بهمن 92 11:51
مرسی آرام جون از نظر محبت آمیزت عزیزم. مرسییییییییییییی خیلی با محبت و مهربونی خدا به خودت و پسر گلت عمر با برکت و سلامتی بده . من عذر میخوام که تایید نمیکنم ببخشید کامنت دونی ها رو که بستی . میام همیشه می خونمت و لذت میبرم. الهی فدای این پسر زبل و باهوش بشم . خوشگل خاله. شما چجوری موهاشو کوتاه می کنین؟ بوس عزیزم
ارام
پاسخ
خواهش ميكنم...من اصلا عادت ندارم از رو اغراق حرفي بزنم و هرچي ته دلم باشه همونو مينويسم چرا عذرخواهي ؟؟حتما دليل منطقي داري و براي من قابل احترامه غير از سه باري كه خودمون توو خونه از ته ماشين كرديم كه اليته اون زمان كوچيك بود باقي رو ميبريم بيرون قربانت
فهیمه
26 بهمن 92 17:52
چرا نظر خواهیه پستهای بالایی غیر فعاله هان ؟؟
ارام
پاسخ
عقیق
27 بهمن 92 1:36
سلام آرام جان،خوبی؟ یه عکس از این گل پسر مهربونمون بذار،دلمون براش تنگ شده دختر دایی دار شدنت مبارک،اینجور خبرا هر وقت باشه و برای هر کسی هم که باشه،خیلی خوشحال کننده است،ان شاءالله که قدمش پر خیر و برکت باشه،ما هم جدیدا عمه شدیم،خیلی لذت بخشه.
ارام
پاسخ
سلام عزيزم...ممنونم چشم به زودي انشاءالله... قربون محبتت...عمه شدن شما هم مبارك
مامان علی خوشتیپ
27 بهمن 92 23:42
سلام عزیزم هی داشتم دنبال جای نظرات میگشتم فکر کردم من چشام مشکل داره اون سه تا زنجیره حکم پایه بلند اول رو دارن.همیشه برای شروع رج هایی که تمامش پایه بلنده باید اول رج سه تا زنجیره بزنی.نمیدونم چرا سوراخ ایجاد شده.باید پایه بلند اول رو که میخوای بزنی جفت زنجیره ای بزنی که سه زنجیره رو از توش دراوردی(نمی دونم خوب توضیح دادم؟)اگر به بافت ادامه بدی و رج بعدی رو ببافی فکر نکنم سوراخی ایجاد بشه... یه چی دیگه،من فقط کف پاپوشو از رو مدل بافتم...بقیشو همینجوری بافتم تا مثه پاپوش شد(مثل کلاه لبه دار علی که همینجوری یذاشتم رو سر علی رو بهش حالت میدادم)حالا اصن یادم نیست چیکار کردم ولی اگر سئوالی بود باز در خدمتم
ارام
پاسخ
سلام خانومي نه متوجه نشدمديگه روم نميشه اذيتتون كنم...اينقدر باز ميكنم ميبافم تا ياد بگيرم خيلي خيلي ممنونم كه وقت گذاشتين
مامان علی خوشتیپ
27 بهمن 92 23:43
ژیلتون خیلی خوشگل شده...دستت طلا
ارام
پاسخ
به هنرهاي شما كه نميرسه اما دلگرم شدم از تشويق هاتون
✿مامان علی خوشتیپ✿
28 بهمن 92 12:48
سلام آرام جان...من انشام ضعیف بوده و هستکجاشو متوجه نشدی؟
ارام
پاسخ
سلام عزيزم نه خانووم نفرمايين...متاسفانه مشكل از منه كه موارد كاربردي و چشمي رو با متن متوجه نميشم
✿مامان علی خوشتیپ✿
28 بهمن 92 13:50
لطف داری خانومی اون سه زنجیره برای اینه که ابتدای کارت حالت خمیده نشه و یه لبه مثل لبه مستطیل ایجاد بشه..میتونی سه تا زنی و یه زنجیره بزنی... کلا برای اینه که لبه کارت به اندازه پایه بلتدا بالا بیاد... منظورم از زنجیره کناری همون پایه بلند ردیف قبلی بوده.اشتباه نوشتم چون بالاش شبیه زنجیرس اینجوری نوشتم در اصل اینجوری میشه:سه زنجیره یا حالا یه زنجیره روی یکی از پایه بلندای ردیف قبله...پایه بلند بعدی میشه روی پایه بلند بعدیه ردیف قبل(سخته توضیحش چقدر)...دیگه سوراخ نمیفته. برای کم کردن هم درست گفتی...فقط تقارن حفظ بشه...یعنی از یه گوشه اگر کم کردی از گوشه متقارنشم کم کنی که کج نشه... دیگه تقریبا چشمی میتونی ببافی بازم سئوالی بود درخدمتم،هرچند من هم مبتدیم
ارام
پاسخ
مچكرم عزيزم
✿مامان علی خوشتیپ✿
28 بهمن 92 14:12
خدا رو شکرانشاالله به شادی استفاده کنه
ارام
پاسخ
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰..
29 بهمن 92 22:55
سلام چطورى ؟ هيچ لذت نمى برم اين نظرات رو ميبنديااااااااا ....... بافندگيات تموم شد يا هنوز مشغولى !؟؟ قالبت چى شد پس ...؟؟
ارام
پاسخ
سلام عزیزم خداروشکر تموم شدولی از نتیجه کار فوق العاده راضی ام هیچ قالبی به دلم ننشست نتیجه شد همین سادگی و بی قالبی
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰..
2 اسفند 92 8:43
آره بابا .... قالب پيدا نميشه منم قالب پيدا نكردم
ارام
پاسخ
مامان محمد و ساقی
3 اسفند 92 12:52
سلام کلی واستون نوشتم کد رو اشتباه وارد کردم ببخشید فقط اینو بگم ژیله عالی شده قدم نو رسیده مبارررررررررررررررررک
ارام
پاسخ
سلاااااااااااااام اوخی... قربون محبتت...مچکرم از لطفت
mahtab
3 اسفند 92 15:39
سلام قابل ندونستین پست رمز دار رو بخونین و نظر بدین؟
ارام
پاسخ
سلام نفرمایین خانومالان برای توضیحات خدمت میرسم
mahtab
3 اسفند 92 16:50
آخیش خیالم راحت شد، ممنونم خب از اول همینو میگفتی نبینم بی حوصله باشین
ارام
پاسخ
نرجس خاتون ، مامان طهورا خانوم
4 اسفند 92 14:20
سلام علیکم. اینقدر دوست دارم توی بعضی از پستات نظر بنویسم. بعد شما جلوی دهن ما رو گرفتی که ننویس! .والا به حضرت عباس! کامنت دونی هات من نفهمیدم آخرش که چرا غیر فعاله
ارام
پاسخ
علیکم و رحمه الله
مامان محمدمهدی
5 اسفند 92 11:05
دیگه امروز خیلی عصبانیم ها! چرا نظراتو میبندید؟ یعنی باید بیاییم بخونیم و بریم؟!!
ارام
پاسخ
الااااااااااااااهي!چرا خب؟ دقيقا...اما اگه نرين بيشتر خوشحال ميشيم
ℳ𝓲ss ℰℓ𝓲
5 اسفند 92 12:47
سلام مادر! خوبید ان شاء الله؟ محمدباقر جان خوبه؟ ببوسیدش لدفن! اون وب کامنت گذاشته بودید دیر خدمت رسیدم...شرمنده
ارام
پاسخ
سلام دخترم!خوبي؟ پس بگو چرا يه مدتي نبودييييييييييييييييييييييي!!!خونه عوض كردي مبارك باشه
مامان محمدمهدی
5 اسفند 92 13:56
وا بالاخره دلت میخواد نظرات خوشگلمونو بدیم یا نه دوست داری فقط بخونیم؟ بین دقیقا و جمله بعدت تفسیر کن اصل موضوعو! آدم میمونه تو کار شما مشهدیا وال لا
ارام
پاسخ
من عاشق نظرات خوشگلتونم اما وقتي خودم فعلا نميتونم برم وب دوستان مطالب خوبشونو بخونم و نظر بذارم ترجيح ميدم دوستان رو هم اذيت نكنم..توو اين مدت همين كه ميان بهمون سر ميزنن بسيار بسيار مايه مباهاتمونه وال لا
ℳ𝓲ss ℰℓ𝓲
5 اسفند 92 15:10
تشکرات فراوان
ارام
پاسخ
sogandmaman
7 اسفند 92 22:23
سلام خوب هستید من تازه نی نی وبلاگی شدم ولی نمی دونم کجا نظراتم و یا پرسش و پاسخ مو لینک کنم می تونی راهنمایی کنید
ارام
پاسخ
سلام...الان خدمت میرسم