دیکشنری محمد باقر در ماه سیزدهم
سلام پسر نازدونه من:
خدا رو شکر محمد باقر مامان خیلی زود زبون باز کرد و تقریبا تو هشت ماهگی حدودا سه -چهار کلمه رو با توجه به مفهومش راحت تلفظ میکرد و الان خیلی از کلمات رو اگر بهش بگی تکرار میکنه اما بعضا براش مفهومی ندارن فقط تقلید میکنه
اما این بین چند تا کلمه هست که کاملا به معناش واقفه و میدونه که چه وقت از چه کلمه ای استفاده کنه
بنابراین تمامی خواننگان عزیز رو دعوت میکنم تا از دیکشنری محمد باقر در ماه سیزدهم دیدن فرمایند:
ردیف |
به زبان مادر |
به زبان محمدباقر |
معنا |
1 |
آقاجون |
آجو |
پدرش رو صدا میکنه |
2 |
آقایی |
آایی |
ادای منو در خطاب به پدرش در میاره |
3 |
برو |
بو |
امر به رفتن |
4 |
بیا |
بی ا |
امر به امدن |
5 |
بریم |
بی یم |
خسته شدن از جایی |
6 |
بگیر |
بی یر |
دادن چیزی |
7 |
مامان |
مامما |
|
8 |
بابا |
بابا |
|
9 |
نون-غذا |
هممممم |
تا شیشه یا سفره میبینه |
10 |
شیشه |
شیژه |
وقتی گرسنه باشه و بخاد بگه براش شیشه آماده کنم |
11 |
شیر |
سیر |
وقتی شیر پاکتی نشونش میدم |
12 |
خاله |
آله |
خطاب به همکاران اداره |
13 |
عمه |
عممَ |
خطاب به همکاران اداره(فقط یکیشون) |
14 |
عمو |
عمی |
خطاب به همکاران مرد |
15 |
قار قار |
گاگا |
وقتی میپرسم کلاغه میگه؟ |
16 |
بع بع |
بَ بَ |
وقتی می پرسم ببعی میگه؟ |
17 |
نه |
نَ نَ |
وقتی کاری رو بخام انجام بده و دوست نداشته باشه یا وقتی میپرسم دنبه داری؟البته همراه با تکان شدید سر به چپ و راست |
18 |
بله |
بَ اِ |
وقتی بخاد محترمانه جواب بده |
19 |
تاب تاب عباسی |
اب اب عببا |
سوار تاب یاد گرفته برا خودش شعر میخونه |
20 |
توپ |
پوپ |
|
21 |
اَلو |
آئو |
گوشی اداره یا موبایلو دستش میگیره |
22 |
عزیز |
اَیز |
خطاب به مادر بزرگش |
23 |
چی |
چی |
وقتی صداش میکنم و میخاد از سر باز کنه بهش میگم چی نه میگه بَ اِ |