آقا محمدباقرآقا محمدباقر، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره
مهنا خانوممهنا خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

طرِه ي مشك ساي تو(علامه كوچولو و خواهرش)

شمارش اعداد

1391/10/1 20:48
نویسنده : ارام
1,032 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر نازنینم:

روزها از پی هم می ایند و می روند و من از ذوق بزرگ شدنت

و تغییرات دلنشینت از گذران عمر خویش غافلم

هر روز آرزوی آن دارم که بزرگ شوی بدوی بازی کنی برایم بخوانی نامم را بنویسی

حسرت ان دارم که کتاب به دست بگیرم و برایت دیکته شب بگویم

برگه امتحانیت را بیاوری تا برایت امضاء کنم

نقاشیهای قشنگت را رنگ کنم

جلسه اولیاء مدرسه ات بیایم و...... لباس فرم مدرسه را برایت اتو کنم

دوست دارم بزرگ شوی آنقدر که پشت دربهای بسته سالن کنکور به انتظارت بنشینم 

و برایت دعا کنم

انقدر که از شنیدن خبرهای موفقیتهایت ذوق کنم و احساس کنم تو را به عنوان حاصل و سرمایه زندگیم خوب تربیت کرده ام و...

ولی امروز فهمیدم آرزوی بزرگ شدنت یعنی زوم همه اهداف برای اینده ات و غفلت از گذران عمر خودم

دوست دارم تو بزرگ شوی اما غافلم که خود پیر میشوم

تو بزرگ میشوی قوی و نیرومند پر از نشاط و امید و پر از آرزوهای بزرگ همچون امروز من!

من امروز از همه خوشیهایم میگذرم جوانیم را نیروی جسمی ام را صرف ثانیه های امروزت میکنم تا با تمام وجود نشاط و شادی را لمس کنی طراوتت محسوس باشد تا قدرتمند فردایت را بسازی و این یعنی پس انداز امروز من ِمادر.....

پسرم ثمره وجودم !گرانبهاترین احساس خوشایند امروزم!

قبلا از انکه بخواهم مادرت باشم دوست دارم رفیقت باشم رفیقی بی کلک!رفیقی که اگر دعوایت میکند برای آنست که دوستت دارد اگر چشم غرّه میرود باز هم عاشقانه لبخندت را میستاید

اگر برایت خواسته ات را فراهم نمیکند دلیلش آنست که یا قاصر است از انجامش یا خیرت در نبودش است

هیچ دوست ندارم تو رابرای رفاه اینده ام بزرگ کنم اما دلم میخواهد تو را برای آرامش فردايم تربیت کنم

دلم میخواهد هربار که اسمت را میشنوم قلبم به سکینه ای برسد که تسکین همه دردهایم باشد محمدباقرم !تمام خوشیهای امروزم فدای ناز نگاهت !اما قول بده  تو نیز در روزهایی که چشمانم نور دیدن و پاهایم رمق رفتن ندارند و دستانم عاجز و پینه بسته اند مرا نيز سهیم  روزهای خوشت كني

------------------------------------------

محمد باقر زیبا روی من چند روزیست که اولین گام های تحصیل را با اشتیاق تمام برداشته:

کلمات رنگی روایتگر این روزهای اوست:

یک            دو     سه   چهار     پنج         شش         هفت         هشت         نه         ده

ییییییییک     دوو    سی   چا       پن        شیش         هف         هش            نو            ده

گاهی بدون همراهی من از یک تا ده را به کمک توپها و اسباب بازیهاش میشمرد و گاهی یک عدد را من میگویم و بعدی را او

امروز میشمردیم من اعداد فرد را میگفتم و او زوج را.رسیدم به هفت هر چی گفتم هفت زبانش برای هشت نچرخید گفتم نُه هیچی نگفت.... دوباره گفتم نُه !یه دفعه گفت ده نَه!(یعنی الان نوبت ده نیست)

 

واژه های جدید دیکشنری او در روزهای گذشته:

1-تَسو                    ترسو

2-کَ ییف                   کثیف

3-بازی                     بازی

4-سَلی                   سلام

5-کَش                   کفش

6-ننین                    شهین

7- ایشی                بنشین

8-اوف                      اوف

 9-زیسه                 زشته 

10-معو                    میو

11-او او لی               قوقولی

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (72)

خاطرات زایمان
2 دی 91 10:44
خاطره ات را برایم ثبت کن
مامان تسنیم سادات
2 دی 91 11:02
چقدر شیرین و دلنشین نوشتید ....
قربون اون پسری با عدد شمردنش ...
هزار ماشاا...
برای ریاضی دان کوچک ..

ممنون عزیزم


اکرم
2 دی 91 11:52
سلام
چند وقت بود خبری از شما نداشتم مادر علامه جان!
تازگیها سر نمیزنی به ما، حواسن هست ها!
ضمنا بارک الله به پسرت،چه تند تند حرف میزنه، یادم باشه به پسرم این موضوع رو گوشزد کنم!!!!

ببخشید ادرستون رو گم کرده بودم
الان میام


مامی طاها
2 دی 91 14:37
درود
با اولین پا نهادن به دنیای انسانهای روی زمین به روزم
بیا و در جشن تولد من تو هم مهمان باش
منتظر قدم رنجتون هستم
بدرود


سلام عزیزم
اومدددددددددددددددددددددم

زهرا مامان امير علي (شيرين گندمگ )
2 دی 91 15:06
افرين شيرين زبون خاله

ممنون

مامان امیر مهدی (سوده)
2 دی 91 15:49
چه مطلب زیبایی!انشاالله هر لحظه شاهد رشد و بالندگی گل پسر باشید و انشالله قدر دان زحمالت بی شایبه تان باشد.انشاالله پسری سالم و صالح و پیرو امامان معصوم شود .به امید روزی که محمد باقر را در جایگاه وارسته ببینید.

لطف داری عزیزم
ممنون از نگاه قشنگ و دعای زیبات


مامان مهراد
2 دی 91 17:03
مبارک باشه. محمدباقر عزیزم.همیشه شاد و تندرست باشی

ممنونم
انشاءالله گل پسر شما

م(خط خطی خوانا)
2 دی 91 18:01
ای جوون
دیگه داره بزرگ میشه
ماشالا
یه لحظه کوچولو یه بوی کم رنگ نا امیدی اومد
اون بزرگ بشه شما پیر میشی!
نه اون بزرگ بشه با دیدنش و ذوق و شوق فراوون شما حتما جوون میمونی


سلام عزیزم
نه بابا ناامیدی نبود یه تلنگر ناگهانی بود:بزرگ شدن بچه ها=پیر شدن پدر مادرها

مامان علی
2 دی 91 20:20
چقدر قشنگ نوشتین انشالله پسر خوبی براتون بشه ببوسش

ممنون عزیزم
انشاءالله پسرناز شما هم

یه احسـآس ُ آقاییش
2 دی 91 21:58
ای جانم ایشالله میشه عصای دستت عزیزم , مامان ِ به این ماهی داره
خدا حفظش کنه و ایشالله پر از افتخار باشه واست گلی
میگم متولد چندی آرام بانو؟

شما لطف داري گلم
ممنون انشاءالله
كدوم خانومي سنش رو لو داده؟

زری مامان مهدیار
2 دی 91 22:36
الهی به حق صاحب اسمش، گل پسرت هم شکافنده ی علم باشه و باعث افتخارت
با این مامان فهیم و فرزانه ای که داره قطعاً یکی از بهترینها خواهد شد


انشاءالله
اما مامانش خيلي كوچيكتر ازين حرفاست خيلي

زری مامان مهدیار
2 دی 91 22:38
قربون اون شمردنتتتتتتتتت
عزیز دلمی با این کلمات جدیدت دلمون رو بردی



بابابزرگ ارسطو
2 دی 91 23:06
آخي
ماشاالله چقدر با صفاست وقتي بچه ها شروع به حرف زدن ميكنن
راستي من از ديكته گفتن براي بچه ها اصلا خوشم نمياد خدا صبر مادرا را زيادتر كنه كه اينهمه با بچه ها سر وكله ميزنن
بيخود نيست كه ميگن بهشت زير پاي مادرانه

سپاس پدربزرگ
من اعترافات مردانه را خيلي دوست دارم

بابابزرگ ارسطو
2 دی 91 23:22
راستي ميخواستم بگم صداي بچه را گاهي اگر ضبط كنيد ونگه داريد خيلي يادگار شيرينيه



توصيه و طرح بسيار جالبي بود
حتما

مامان امیرعلی(پسرک شیطون)
3 دی 91 10:28
سلام به مادر و پسر درس خوووووووووون ... ما اومدیم کلی هم خبر داریم آپ شدیم ... این چند روز حال خوشی ندارم دلم از دست خیلی ها گرفته تو ی پست رمزدار همه رو توضیح میدم ببخشید دیر بهتون سر زدم .... پسر باهوش خاله رو ببوووووووووووووووس
مامان امیرعلی(پسرک شیطون)
3 دی 91 11:34
سلام عزیزم ممنون بابت نظرت ...
نظرت و راجع به پست رمزدارم بنویس ...
رمز و داری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام عزيزم
چشم! اره دارم

مامی امیرحسین
3 دی 91 11:57
انصافا" تا مادر نشی نمیدونی مادر بودن یعنی چی در این مدت کوتاه من فهمیدم مادر یعنی وقف خانواده منهای خود

واقعا....

مامی امیرحسین
3 دی 91 12:11
راستی یادم رفت بگم که این علامه بسی خوردنی شده حیف که در دسترس ما نیس

ممنون عزيزم
انشاءالله گل پسر ناز خودت

مامان امیرعلی(پسرک شیطون)
3 دی 91 12:20
گلم با خاله ام اینا مهمونی گرفتم ولی خیلی ساده تمام ایده هام و گذاشته بودم برای مهمونیه شنبه که مادرشوهر این داستان و درست کرد ... طفلکی خاله ام اینا حتی دلم نیوم د انار های شب چله رو براشون بیارم ...
خیلی اشتباه کردم ....

غصه نخور عزيزم اصلا مهم نيست كه اينقدر خودتو اذيت ميكني

مامان امیرعلی(پسرک شیطون)
3 دی 91 13:03
خصوصی داری ...
ماماني اميرعلي جون
3 دی 91 16:16
سلام دو تا آفرين بايد يگم يكي به ماماني كه اينقدر قلم قشنگي داره و خوب مينويسه و يه آفرين به گل پسر كه خوب حرف ميزنه

قربونت برم نظر لطفته

فاطمه (مامان محمد سجاد)
3 دی 91 18:05
آفرین به علامه کوچولو. چه پیشرفتی. ماشاالله به اون شیرین زبونیش. پسر من هم در 25 روزگیش که دیروز بود گفت آگا و کلی منو خوشحال کرد.

بارک الله چقدر زود

مامان امیر مهدی (سوده)
3 دی 91 21:18
عزیزم امان از زخمهایی که هرگز التیام نمیابند....
مامان امیر حسین
4 دی 91 2:42
با خوندن نوشته هات که واقعا حرف دل هر مادری میتونه باشه اشک تو چشمام حلقه زده.انشالله که پسرت در آینده همونی بشه که میخوای

قربونت برم ممنون
مامان کسری و پارسا
4 دی 91 8:31
سلام. متنی که نوشتید واقعا" زیباست. مرحبا به این همه احساس و این قلم زیبا.

سلام
ممنون از لطفتون

مامان حمید کوچولو
4 دی 91 9:18
قربون اون حرف زدنات بشم

خدانكنه عزيزم

raha
4 دی 91 10:29
عزیــــــــــــــــــــــــــــــــــــزم
خدا حفظت کنه خاله جون

محمدباقر ما هم تا چند وقت پیش میگفت ایشین

جونـــــــــــــــــــــــــــم
ممنون
چه جالب

مامان حمید کوچولو
4 دی 91 13:30
سلام مامانی محمد باقر نظر اولی که دادم
چون فرصت نشد مطلبی روکه نوشته بودی بخونم
خوندم اماسرسری وگذاشتم برای بعد که نظرهم بدم ...واقعا تحت تاثیر قرارگرفتم واقعا کیف کردم با این قلم شیوایی که داریدسه بار پشت سر هم خوندم ناخود اگاه بغض عجیبی گلویم رو فشار داد احساس کردم این حرف دل تمام مادران ایرانیست واقعا خوش به حالتون که اینقدر قشنگ مینویسید ومطمئن باشید در آینده ای نه چندان دورمحمد باقر عزیز هم به داشتن مادری چون شما به خودش میبالد

سلام عزيز دلم
نميدونم چي بگم شايد مصداقي باشه بر «هرچه از دل برايد لاجرم بر دل نشيند» وگرنه در مقابل احساس لطيف و عظمت مقام مادران خيلي نا قابله
ممنونم از دعاي قشنگتون

مامان حمید کوچولو
4 دی 91 14:37
راستی مامانی میتونم بااجازتون این مطلب رو تووبلاگ حمیدباقید نام نویسنده تویکی از پستها بزارم

صاحب اجازه ای عزیزم

مامان امیر مهدی (سوده)
4 دی 91 15:23
خدا مرگممممممممممممممممممممممممم بدهههههههههههههههههه عزیزم دشمنت ناراحت باشه بلا به دور.انشاالله دلت شاد و لبت خندان و تنت سالم گلم

خدا نکنه عزیزم
بی خیال
دلم دریایی تر از این حرفاست

نیم وجبی
4 دی 91 15:34
منم شمارو لینک کردم مامان عزیز
مرسی که سرزدی

لطف کردین
خواهش میکنم

م(خط خطی خوانا)
4 دی 91 19:04
امیر مهدی و عمی
4 دی 91 20:06
سلام عزیزم
ماشااله به این گل پسر باهوش خدا حفظش کنه
نازنین پسرو ببوسسسس

سلام گلم
ممنون
چشم

مامان امیرعلی(پسرک شیطون)
5 دی 91 10:05
سلام عزیزم ممنون بابت کامنت ..
پسری خاله چطوره ؟؟؟؟؟
مــــــــــــــــــــــــــــــــــــرسی قربونت برم ...


سلام
خووووووووووووووووووووووب خداروشكر
خواهش ميكنم

یه احسـآس ُ آقاییش
5 دی 91 14:59
شوما سنت ُ به آقایون لو نده به من بوگو

اِ زرنگی

مامان مری
5 دی 91 18:33
سلامممممممممممممممممم
الهیییییییییییییییییییییییییی من نبودم محمدباقر خاله چه چیزایی یاد گرفته ماشاالله...بووووووووووووووس برا این عزیز دوست داشتنی زنده باشه الهیییییییییی

من اومدما

سلام عزیزم خوش اومددددددددددددددددددددی

مامان مری
5 دی 91 18:52
راستی تازه فهمیدم چجوری نی نی گپ رو فعال کنم گفتی کارم داری...
مامان ساجده
5 دی 91 21:13
آفرین به این پسر شیرین زبون
مامان کورش
5 دی 91 23:23
سلام
خیلی زیبا و دلنشین نوشتید. من که گریه کردم اینقدر که با احساس بود.
ماشااله به این پسری. دانشمند کوچک.

سلام
شرمنده ام دوستان خوبم رو ناراحت كردم
ممنون عزيزم

م(خط خطی خوانا)
6 دی 91 18:29




فاطمه مامان زهرا مسافر کربلا
6 دی 91 20:10
سلام مامان مهربون خدا این جیگری رو براتون حفظ کنه و ان شالا شما هم همیشه سالم و سرحال سایه تون بالای سرش باشه و از شکفتن غنچه تون نهایت لذت رو ببرید .
چند وقت پیش که به وبلاگتون سر زدم و پست شماره 33 رو خوندم خیلی اعصابم خرد شد . ذهنم همین جوری مشغول بود . ناخودآگاه همش این موضوع تو ذهنم می آمد .
اون دوست گرامی !! یک ابراز امیدواری کرده من هم براش یک ابراز امیدواری می کنم :" امیدوارم که با قاتلان و دشمنان امام باقر علیه السلام محشور شوی "
واقعاً آدم حق نداره اسم بچشو چیزی بذاره که دوست داره ؟ فک و فامیل کم نظر میدن باید جواب خوانندهای وبلاگ رو هم داد!!
بی خیال ! برای پسر ما صدقه بذارین یه وقتی چشم نخوره قند عسل

سلام عزیزم
مامانی دلم نمیاد دراین حد نفرین بشه چون گاهی برخی افراد واقعا غافلند و جاهل قاصر!خدا به بزرگی خودش هدایتشون کنه
چشم خانومی شما هم مواظب خودتون و گل دختر نازمون باشید

یه احسـآس ُ آقاییش
6 دی 91 20:25
آرام بانوی ما خبری ازش نی ؟
حرف ِ سن که شد کم پیدا شدی بانو :-"




م(خط خطی خوانا)
6 دی 91 21:53
مرسی عزیزم از معرفیت انشالا همیشه موفق باشی و خدا حافظ پسر گلت باشه همیشه
زهره
7 دی 91 0:12
وای چه زیبا و دلنشین نوشتید انشاالله علامه کوچولویتان همان گونه خواهد شد که دوست دارید و باعث افتخارتان میشود چون مادری مثل شما دارد .به زبان آوردن کلمات جدید علامه را به شما تبریک میگوییم

ممنون عزيزم

نانا و نینی جون
7 دی 91 11:04
خاله جون مامانم برام لباسای ناز گرفته

سلام عزيزم
انشاءالله زودي بيايي بپوشي

مامان مشکات و حسین مهدی
7 دی 91 13:46
ببوس گوگولی رو نازی

یه سر به وب پسر منم بزنین لطفا http://hmm.niniweblog.com

چشم اومدم

مامان کوثری
7 دی 91 15:32
قیمت های طراحی شکسته شد میتونید بیاید و طرح مورد نظرتون رو سفارش بدین تک برگ:۲۰۰۰ تومان فصلی یا چهار برگ:۴۰۰۰ تومان ۱۳ برگ:۸۰۰۰ تومان سلام عزیزم ممنونم بهمون سرزدین اینم قیمت های جدیدمون
مامان امیر مهدی (سوده)
7 دی 91 15:50
اییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی!!(از عمق وجود بود و از ته دل!!!!)حالا دیگه نظر منو پاک میکنی؟؟؟)
ایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی!!باشه !با ما هم بلهههههه!!!!
من نوشته بودم دوست مهربانم دوستت دارم از زمین تا اسمون و میبوسمت هزار هزار و یک بوس گنده و ابدار هم با طعم ایس پک شکلاتی برای محمد باقر گلم فرستادم (هوش و ذکاوتو د اشتی چه خوب یادم بودددد!!!)
اما حالا که نظر منو پاک کردی از ایس پک شکلاتی نخوریها فقط مال پسر گلم محمد باقر نازنینته(اینم جهت تنبیههههه مامانی!!!)

قربونت برم من
ولی من با اجازه خوردمعجب خوشمزه بود ممنــــــــــون

مامان امیر مهدی (سوده)
7 دی 91 16:25
پس حالا که خوردیش نوش جانت دومین بوس رو با طعم شیر کاکایوی داغ فرستادم تو این هوای سرد حسابی میچسبه بگیر که اومد: بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
مامان کوثری
7 دی 91 17:12
عزیزم به خاطر مامان هایی که میخواستن این کار رو کردم البته قیمت ها هم تو بعضی طرح هایی که عکس رو روتوش میکنم فرق میکنه به هر حال اینجوری واسه همه دست بازه که چه طرحی با چه قیمتی رو انتخاب کنن........ در مورد چاپ هم بله عزیزم همسریم کار چاپ انجام میده واسه اینم کاهای چاپی رو قبول میکنم قیمت های چاپ رو برات میگم اندازه A3 با کاغذ کتد 2400 تومان و اندازه A3 با کاغذ فتوگلاسه (کاغذ عکس) 6500 تومان ممنونم عزیزم از حضورت
مامان آیدین
8 دی 91 1:04
ماشاالله چه بامزه
مامان علی
8 دی 91 10:19
مامان امیر مهدی (سوده)
8 دی 91 10:22
P=DDD:

هر چی شادی و نشاط و خنده است تقدیم دوست گلمممممممممممممم!

ممنون عزیزم
نیم وجبی
8 دی 91 16:35
مرسی عزیزمبله خیلی باهوشه این گل پسر
raha
8 دی 91 20:21
سلام بر مامانی و علامه کوچولو
چقد این وب شما سنگین شده
این 2-3 روزه هر بار خواستم بیام بازش نکرد.

چرا؟!!!من که کد کاربری و چیزی نگذاشتم

مامان علیرضا
8 دی 91 21:47
سلام خیلی زیبا نوشته بودید خدا برایتان نگهدارد این پسر خوب را و سایه شما را روی سرش حفظ نماید

ممنون عزيزم

ما (من و گاهی بابا)
9 دی 91 1:07
داغشو نبینید

شما نيز

ستاره زمینی
9 دی 91 8:29
ماشالله شیرین زبون خاله
ریاضی دانی ها فدای چشمون معصومت گلم.

ممنون
خدانكنه عزيزم

مامان بیتا
9 دی 91 9:18
خصوصی داری عزیز



ممنون گلم تاييدش نميكنم

مامان امیر مهدی (سوده)
9 دی 91 12:39
سلام عزیزممممممممممممممممممممم !ماجرای برف بازی رو برو تو قسمت پاسخها بخون و بخنددددد!!البته تو دلت نگی این زن و شوهر دیوونه هستندها!!!!!!!
مطلب جدید بذار خسته شدممممممممممممممممممممممممممممم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

هههههههههههههههههههه
توباشي ازين كارا بكني
چشم به زودي
مامان امیر مهدی (سوده)
9 دی 91 13:27
عزیزم ما ساکن کرمانیم.شما اگه اشتباه نکنم مشهدی هستین شما کجا زندگی میکنین/من عاشق مشهدمممممممممم.هر چی دوست مشهدی هم دارم همه شون گل و ماهند یکیش هم شما عزیزم

نظر لطفته عزيزم

مامان امیر مهدی (سوده)
9 دی 91 13:33
شما کجا زندگی میکنیننن عسیسمممممممممممممممممممممممم؟؟؟!!!!

اومدم دييييييييييييييييييه دعوام نكن

مامان امیر مهدی (سوده)
9 دی 91 13:35
زنده باشی عزیزم


همچنين گلم
مامان علی اکبر
9 دی 91 14:33
سلام ماشاالله به این گل پسر شیرین زبون
مامان مهراد
9 دی 91 16:57
راستی چند روز پیش براتون خصوصی گذاشتم یادم رفت بگم.
مامان امیر مهدی (سوده)
9 دی 91 22:14
حوصله ام سر رفتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت کجایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟مطلب جدید میخواممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مامان امیر مهدی (سوده)
9 دی 91 22:34
چراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اینم از شانس منننننننننننننننننننننننن!!!!!!!!!!!!!!
مامان امیرعلی(پسرک شیطون)
10 دی 91 0:24
سلام مامانی کجائید پس ؟؟؟ کم پیدایید بابا دلمون براتون تنگ میشه ...
مامانی حسناسادات(گلاب)
10 دی 91 0:43
خدایی عالمی دارن همه ی مادرها با بچه هاشون! جالب بود خیلی