بابا آب داد
سلام آخر شب است و پسرك ميداند مادر بيمار احوال است پس به پدر پناه ميبرد: -آقاجون آب ميخوام پدر به سراغ يخچال ميرود و برايش آب مي اورد.پسر اولين قولپ آبي كه ميخورد نيشخندي حواله مان ميكند و ليوان را سر ميكشد دوباره سراغ پدر ميرود -آب ميخوام پدر:الان بهت آب دادم كه!!! پسرك:اون آب نبود كه نوشابه بود من آب ميخوام پ.ن: همسر اشتباهي به جاي آب به پسرك نوشابه( ليموناد) داده بود.